لذت تعمیر شیشه شکسته کامیونم و کنار آمدن با جریمه رانندگی خیالی

a_030721plmazdamxthirty06

شما زندگی می‌کنید و یاد می‌گیرید، این را می‌گویند.

خب، بعضی وقت‌ها آدم یاد می‌گیرد. بعضی وقت‌های دیگر هم خیلی لجباز است که یاد نمی‌گیرد، که یکی از دلایلی بود که من خودم را در حال تعمیر شیشه سمت راننده وانتمان یافتم.

چند سالی بود که درست کار نمی‌کرد، اما ما آن را لوله کرده و بسته نگه داشته بودیم. بعد افتاد توی در. هیچ مقدار چسبی هم نمی‌توانست آن را نگه دارد. اما این فقط به این معنی بود که ما با پنجره باز رانندگی کردیم. در هوای خوب مشکلی نبود. یک معامله دیگر، کاملاً زیر باران. باران می‌آمد و در بزرگراه، کامیون‌های بزرگ فقط ماشین شما را آب‌پاشی نمی‌کردند، بلکه به شما آب‌پاشی می‌کردند. از وقتی کولر هم خراب شد، رانندگی در گرمای تابستان به یک مصیبت تبدیل شد.

بنابراین به اینترنت رفتم تا ببینم آیا چیزی در مورد تعمیر یک کامیون مدل ۱۹۹۹ وجود دارد یا خیر. به طرز شگفت‌آوری، وجود داشت. ویدیوهای زیادی وجود داشت و به نظر می‌رسید که کار چندان مهمی نخواهد بود. تا اینکه شروع کردم.

پنل داخلی در با پنج پیچ نگه داشته شده است، دو تا را می‌توان با استفاده از پیچ‌گوشتی فیلیپس باز کرد. فکر می‌کنم سه تای دیگر چیزی به نام T-25 هستند. آنها به یک پیچ‌گوشتی شش‌گوش مخصوص نیاز دارند. فکر کردم خوش‌شانس هستم چون در واقع تعدادی از این پیچ‌گوشتی‌های مخصوص را از آخرین پروژه تعمیر فاجعه‌بارم داشتم.

بنابراین، چون هنوز نمی‌فهمیدم چرا شرکت نمی‌تواند از پیچ‌های یکسان برای همه چیز استفاده کند، همه آنها را برداشتم و با دقت روی کف کامیون پخش کردم تا به راحتی گم شوند.

پنل در هنوز روشن بود، چون برای جدا کردن میل لنگ پنجره به یک ابزار مخصوص جدا کردن میل لنگ (در واقع اسمش همین است) نیاز دارید. بعد از یک جستجوی سریع دیگر در اینترنت، کسی را پیدا کردم که گفت می‌توانید از انبردست دم باریک استفاده کنید، بنابراین چند دلار صرفه‌جویی کردم.

باز هم خوش شانس بودم چون چندین جفت از اینها داشتم. من یک جفت می‌خرم و وقتی زمان استفاده از آنها می‌رسد، در زیرزمین ناپدید می‌شوند. همه آنها بالاخره ظاهر می‌شوند اما هرگز وقتی به آنها نیاز دارم، پیدا نمی‌شوند، بنابراین همیشه یک جفت دیگر می‌خرم.

بعد از یک تقلای طاقت‌فرسا، میل‌لنگ به نحوی در دستم جدا شد و، خدای من، فنر هنوز وصل بود و آماده بود تا دوباره سر جایش قرار بگیرد، البته اگر پنجره را تعمیر می‌کردم. اما می‌گویند جوجه‌هایتان را تا وقتی از تخم بیرون نیامده‌اند، نشمارید.

پنل جدا شده بود اما هنوز توسط میله‌ای از درب بازکن داخلی به دستگیره بیرونی وصل بود. به جای اینکه با دقت آن را جدا کنم، کمی دستکاری کردم و قسمتی از دستگیره داخلی را شکستم. تنها در آن زمان بود که میله از دستگیره بیرونی جدا شد. آن را همراه با وسایل دیگر روی زمین گذاشتم.

رم یک روزه ساخته نشد
من تنظیم‌کننده پنجره را که یک قطعه فلزی با انواع زوایا و یک چرخ‌دنده بدشکل بود، برداشتم. بعد از چند روز توانستم یک قطعه برای دستگیره در داخلی و همچنین یک تنظیم‌کننده پنجره جدید بخرم.

خب، رم یک روزه ساخته نشد و من هم هیچ‌وقت چیزی را به این سرعت تعمیر نکرده‌ام. الان یک هفته است که درگیر این پروژه هستم و آرزو می‌کنم که کاش خودش از بین می‌رفت. اما حالا نه تنها شیشه برای همیشه پایین بود، بلکه وقتی رانندگی می‌کردید، مجبور بودید با دست بردن به بیرون برای گرفتن دستگیره، در را باز کنید.

با خودم گفتم، خب، بعضی وقت‌ها برای ساختن باید خراب کنی. تقریباً هر چیزی را که بود خراب کردم و سعی کردم از نو بسازم.

بعد از کلی تلاش، پنجره دوباره سر جایش قرار گرفت. حالا فقط به یک پیچ نیاز دارم که انگار گمش کرده بودم. پنل در هم آماده است تا دوباره سر جایش بگذارم - البته اگر همه پیچ‌ها را داشته باشم.

برخورد با جریمه‌های رانندگی جعلی

اما حالا سرم با یک پروژه دیگر گرم است. باید شهرداری شیکاگو را متقاعد کنم که در ۱۱ آگوست غیرقانونی پارک نکرده‌ام، چون نه من و نه ماشینم آنجا نبودیم. از آنجایی که پلاک ماشین روی برگه جریمه اشتباه است، حتی مطمئن نیستم چطور اسم من را پیدا کرده‌اند. در واقع، وقتی سعی کردم در وب‌سایت مخصوصشان قضیه را روشن کنم، باور نمی‌کردند که نام خانوادگی من اسپایرز باشد.

این باید یه آشفتگی فوق‌العاده باشه. حداقل باعث میشه در مقایسه باهاش ​​آسون‌تر به نظر برسه.

می‌گویند، همیشه یک چیزی هست.


زمان ارسال: 11 نوامبر 2021

محصولات مرتبط